برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی(8)
و از امورى كه انسان را معاونت كامل مىنمايد در مجاهده با نفس و شيطان، و بايد انسان سالك مجاهد خيلى مواظب آن باشد، «تذكّر» است.
....و آن در اين مقام عبارت است از ياد خداى تعالى و نعمتهايى كه به انسان مرحمت فرموده.
... ملاحظه كن نعمتهاى ظاهره و باطنه كه مالك الملوك جلّ شأنه به ما مرحمت كرده كه اگر جن و انس بخواهند يكى از آنها را به ما بدهند نمىتوانند و ما از آن غفلت داريم.
مثلا اين هوايى كه ما شب و روز از آن استفاده مىكنيم و حيات ما و همه موجودات محيط بسته به وجود آن است، كه اگر يك ربع ساعت نباشد هيچ حيوانى زنده نمىماند، چه نعمت بزرگى است،....
و همين طور قدرى متذكر شو ساير نعم الهى را از قبيل صحت بدن [و] قواى ظاهره از قبيل چشم و گوش و ذوق و لمس، و قواى باطنه از قبيل خيال و وهم و عقل و غير آن، كه هر يك منافعى دارد كه حدّ ندارد.
تمام اينها را مالك الملوك به ما عنايت فرموده بدون اينكه از او بخواهيم، و بدون اينكه به ما منتى تحميل فرمايد.
و به اينها نيز اكتفا نفرموده و انبيا و پيغمبران فرستاده و كتبى فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت و بهشت و جهنم را به ما نموده، و هر چه محتاج به او بوديم در دنيا و آخرت به ما عنايت فرموده، بدون اينكه به طاعت و عبادت ما احتياجى داشته باشد، يا به حال او طاعت و معصيت ما فرقى كند. فقط از براى نفع خود ما امر و نهى فرموده.
بعد از تذكر اين نعمتها و هزاران نعمتهاى ديگر، كه حقيقتا از شمردن كليات آن تمام بشر عاجز است چه برسد به جزئيات آن؛
- آيا در فطرت شما احترام همچو منعمى لازم است؟
- و آيا خيانت نمودن به همچو ولى نعمتى در نظر عقل چه حالى دارد؟
چهلحديث ص : 11 و 12
برچسبها :
برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی8
معنی زهد در دنیا
آیتالله شیخ مجتبی تهرانی(ره)
رُوِیَ عَنْ رَسُول الله (ص) قال:الزُّهدُ فی الدُّنیا قَصرُالأَمَلِ و شُکرُ کُلِّ نِعمَةٍ و الوَرَعُ عَن کُلِّ ما حَرَّمَ اللهُ [بحارالانوار، جلد74، صفحه 163]
رسول اکرم (ص) فرمود: زهد در دنیا عبارت از این سه چیز است؛
- یکی کوتاه کردن آرزوها؛
- دیگری سپاس و شکرگزاری نسبت به هر نعمتی که خداوند عنایت کرده است؛
- و پرهیز و اجتناب از هر حرامی که خداوند متعال آنها را حرام کرده است.
زهد به معنای عدم تعلّق و دلبستگی به دنیا می باشد که امری قلبی است. کوتاهی آرزو در مقابل طول امل که نکوهش شده است. کسی که آرزوی دراز دارد دل او می خواهد در دنیا زیاد بماند آن هم برای به دست آوردن دنیای بیشتر. چنین انسانی دستش به گناه آلوده می شود؛ زیرا اقتضای دنیاداری و دنیامداری اینچنین است که حالا حالاها هستم.
درمقابل، کوتاهی آرزو اثرش این است که همیشه در فکر کوچ کردن از این دنیا و رفتن به آخرت جاودانه است؛ آماده مرگ است. ممکن است مال، مقام و اموردنیایی داشته باشد ولی وابسته به آنها نیست و از آنها در راه خداوند استفاده می کند و اگر عمر طولانی بخواهد برای انجام اعمال صالح بیشتری است. ....
اما آنهایی که طول آرزو دارند از مرگ میترسند و ممکن است برای همین امور مادی طلب مرگ کنند که چرا کمتر به دست آوردهاند، ولی آماده مرگ نیستند و زاد و توشهای تهیه نکردهاند.
تقوای الهی ترک حرام است ولی ورع بالاتر از تقوا می باشد. هم ترک حرام و هم ترک شبهات است یعنی آن چیزهایی که حرام بودن آنها برما معلوم نیست.
زهد عدم دلبستگی است. یعنی پرهیز از هرچه خداوند نهی کرده....
پایگاه اطلاعرسانی آیتالله شیخ مجتبی تهرانی(ره)
برچسبها :
معنی زهد در دنیا
سلسله بحث های سلوک عارفانه
یکی از سوالاتی که ذهن رهروان راه عرفان را به خود مشغول میکند، این است که چرا دلبستگی به دنیا پدید می آید و چگونه میتوان به معنویات علاقه پیدا کرد؟
اگر برای پاسخ به این سوال ببینیم چگونه محبت و دلبستگی ایجاد میشود، به مقصود رسیده ایم.
در مباحث اخلاقی و بحثهای روانی، عوامل و اسبابی برای ایجاد محبت مطرح شده که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1- التذاذ و لذت بردن
یکی از عوامل ایجاد محبت در انسان، مسئله «التذاذ و لذت بردن» است. انسان از هر چیزی که لذت ببرد، آن را دوست میدارد، و این لذت بردن، موجب میشود که رابطهای براساس محبت با آن شی برقرار کند، هر چه سطح این التذاذ بالا باشد، این محبت نیز در انسان ریشهدارتر و عمیقتر میشود. یعنی بالا رفتن سطح التذاذ در انسان، موجب عمیقتر شدن محبت در او میگردد.
حال اگر انسان لذت خود را در شکم چرانی و خوردن غذاهای لذیذ و خوشگذرانی و شهوترانی و..... قرار دهد، شیفته دنیا میشود ولی اگر لذت خود را در ارتباط عاشقانه با زیباترین موجود هستی، یاری ستمدیدگان، جهاد و مبارزه در راه تحقق آرمانهای بلند انسانی و..... قرار دهد، یک نوع عشق و شیفتگی در او شکل میگیرد که لذتش بسیار برتر از لذت های مادی است.
2- مؤانست و همراهی
عامل دوم موانست و همراهی است. اگر انسان با موجودی به صورت تنگاتنگ همراه شود، اجتماع و همراهی او با آن موجود، برای مدت طولانی، موجب ایجاد «انس» نسبت به آن میگردد. این عامل آن قدر مهم است که برخی میگویند: ریشه انسان از «انس» است و موانست نیز «الفت و محبت» را به همراه دارد. یعنی بر اثر مؤانست، با آن شیئ الفت پیدا میشود و این انس و الفت نیز محبت نسبت به آن را درپی خواهد داشت. مثلاً حتی اگر کسی یک حیوان در خانه داشته باشد و با آن موانست پیدا کند، همین برخورد روزمره، کمکم موجب ایجاد الفت و محبت به آن میشود.
حال باید ببینیم برای انس گرفتن چه چیزی را انتخاب میکنیم.
3- زیبایی و جمال
عامل سوم محبت در انسان مسئله «زیبایی» است. یعنی چون انسان، زیباپسند است، اگر با یکی از مظاهر آن برخورد داشته باشد، محب آن شده و آن شیئ را دوست میدارد. مثلاً زیباییهای ظاهریهای که انسان با حواسش ادارک میکند، مانند زیورآلات زینتی و حتی اگر بدلی هم باشد، نظر آدمی را به خود جلب کرده و انسان از آن خوشش میآید و محب آن میگردد. یعنی وقتی یک شیئ به لحاظ زیبایی توجه انسان را به خود جلب کند، انسان کمکم به او میل پیدا کرده و همین سبب محبت نسبت به آن شیئ میشود.
اکنون فرد مختار است که به کدام زیبائی بنگرد؛ به جمال ظاهر یا باطن؟ به زیبائی زمینی یا آسمانی؟ زیبائی عشق به آفریننده جمال را ببیند یا زیبائی یار؟
برچسبها :
چرا دلبستگی به دنیا پدید می آید
سلسله بحث های سلوک عارفانه
دنیا برای آخرت سالک خلق شده است
آیت الله شیخ مجتبی تهراتی:
(بدان ای سالک عزیز!) زندگی در دنیا در مقابل زندگی در آخرت آن قدر کم ارزش است که اصلاً به حساب نمیآید.
علی(ع) در نامه 55 نهجالبلاغه میفرماید:
ان الله سبحانه قد جعل الدنیا لما بعدها؛
خدا دنیا را برای بعد از آن خلق کرده است.
جعل در اینجا به معنای جعل تکوینی است، یعنی دنیا استقلال ندارد و وسیله و آلتی برای تحصیل آخرت است.
و ابتلی فیها اهلها لیعلم ایهم احسن عملاً و لسنا للدنیا خلقنا ولا بالسعی فیها امرنا»
و در دنیا اهلش را میآزماید تا معلوم شود کدام یک بهترین رفتار را دارد،
ما برای دنیا خلق نشدهایم و برای سعی و تلاش (بیش از حد) در آن امر نشدهایم.
اصلاً خلقت ما برای دنیا نیست، چون این سرا وسیلهای است که با آن آخرت کسب میشود، لذا ما امر نشدهایم تا میتوانیم در این دنیا لذت ببریم، بلکه ما آمدهایم تا امتحان شویم که چگونه و چقدر برای هدف معنوی خود در این نشئه، تلاش میکنیم.
بنابراین هم دنیا مطلوب است و هم آخرت، اما ارزش آخرت خیلی بیشتر از دنیا است بهگونهای که دنیا باید به عنوان یک ابزار برای تحصیل آخرت استفاده شود، و فدای آن گردد، و هر عاقلی هم مطلوب با ارزشتر را هدفگیری میکند.
رسائل بندگی، آیتالله شیخ مجتبی تهرانی، ص135
#سلوک-عارفانه #مجتبی-تهرانی #نهج-البلاغه
برچسبها :
دنیا برای آخرت سالک خلق شده است
توصیه پدرانه ای از علامه حسن زاده آملی:
اینجا(دنیا) را دریاب، اینجا جای تجارت و کسب و کار است؛ و وقت هم خیلی کم است. وقت خیلی کم است.....
این جمله را از امیرالمؤمنین(علیه السلام) عرض کنم، فرمود:
شتران تشنه را میبینید که وقتی چشمشان به نهر آب افتاد چگونه میکوشند و میشتابند و از یکدیگر سبقت میگیرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایی که گنجهای رحماناند اینچنین باشید.بیایید به سوی این منبع آب حیات که قرآن و عترت است.
وقت خیلی کم است و ما خیلی کار داریم. امروز و فردا نکنید.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
اگر پرده برداشته شود و شما آن سوی را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، ... مبتلا شدهاند.
تسویف یعنی سوفسوف کردن، یعنی امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن.
وقت نیست و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست بسازیم.
منبع: افق حوزه
برچسبها :
توصیه پدرانه ای از علامه حسن زاده آملی
توصیه حکیمانه ای از علامه حسن زاده آملی:
انسان دو دهان دارد:
- یکی گوش که دهان روح اوست
- و دیگر دهان که دهان تن اوست
.
این دو دهان خیلی محترماند. انسان باید خیلی مواظب آنها باشد،
یعنی باید صادرات و واردات این دهنها را خیلی مراقب باشد.
.
آنهایی که هرزهخوراک میشوند،
هرزه کار میگردند.
کسانیکه هرزهشنو میشوند،
هرزهگو میگردند..
وقتی واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف میشود.یعنی قلم او هرزه و نوشتههایش زهرآگین خواهد شد..
حضرت وصی، امیرالمومنین(علیه السلام) فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بینیاز نیست و آبها گوناگوناند.
.
هر آبی که پاک است، آن نبات هم پاک و میوهاش شیرین خواهد بود؛
و هر آبی که پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است.
خود عمل، حاکی است که از چه آبی روئیده شده است.
برچسبها :
توصیه حکیمانه ای از علامه حسن زاده آملی
خواری، ذلت، خیانت، مرزشکنی و... که آزادی نیست!
آزادی را به گونه های مختلف می پندارند:
1 - آزاد بودن در هرچه که انسان دلش بخواهد
یعنی آدمی در ارضای همه تمایلات و خواهشهای نفسانی آزاد باشد.
2- آزاد بودن درهرچه که انسان قدرت انجام آن را دارد.
یعنی آدمی درهرچه میتواند انجام دهد، یله و رها باشد!
3 - مکتب الهی اسلام، هردوی این آزادیها را رد میکند و میگوید:
آزادی معنایش این نیست که نسبت به هر چه توانستی و هرچه خواستی، آزادانه رفتار کنی، زیرا این همان آزادی بطن و فرج حیوانی است.
«آزادی انسانی» آن است که از دنیا رها شوی و اسیر شهوت و غضب و تمایلات خود نباشی!
علی(ع) میفرماید: عزت و آزادی در رهایی از ذلت و هواهای نفسانی است. اگر عزت و آزادی میخواهی، باید دل را از اسارت و ذلت هواهای نفسانی که نه مرز عقلی میشناسد، و نه شرعی، رها کنی!
آن حضرت دربیان دیگری نیز میفرماید: شخص آزاده در تمام احوالش آزاد است؛
یعنی:
- گرسنگی میکشد اما ذلت را قبول نمیکند،
- میمیرد، اما ذلت نمیپذیرد.
کسانی که به اسارت شهوت و غضب درآمده اند، آزاد نیستند و دست به هرکاری میزنند.
خواری، ذلت، خیانت، مرزشکنی و... که آزادی نیست.
برگرفته از رسائل بندگی، آیت الله شیخ مجتبی تهرانی، ص 108
برچسبها :
مرزشکنی و... که آزادی نیست,
خیانت,
ذلت,
خواری
یک دستور کاربردی:
با چه کسی مشورت کنیم؟
در کتاب «محاسن» حلبی از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود:
مشورت درست و مفید، باید دارای شرایط چهارگانه زیر باشد
در غیر این صورت زیان مشورت برای مشورت کننده بیش از نفع آن خواهد بود.
نخست: آنکه با کسی مشورت کنند که خردمند و فرزانه باشد.
دوم: آنکه طرف مشورت، انسانی آزاد و دیندار باشد.
سوم: آنکه به راستی با وی دوست و برادر باشد
و چهارم: آنکه آدمی طرف مشورت را در جریان حقیقت موضوع قرار دهد تا او هم از کم و کیف مطلب به خوبی آگاه شود و نظر خود را برآن ابراز دارد...
تا آنجا که فرمود: اگر مشورت با شرایط یاد شده به عمل آید، باید که از مخالفت با نظر مستشار بپرهیزند، که مخالفت با رأی پرهیزگاران خردمند، به دین و دنیای آدمی زیان میرساند.
نشان از بینشانها، ج1، ص428
| This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 800x600. |
برچسبها :
یک دستور کاربردی با چه کسی مشورت کنیم؟
نشانه های دهگانه کامل بودن عقل انسان
حضرت علي بن موسي الرضا(ع) مي فرمايد:
عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد:
1- از او اميد خير باشد.
2- از بدي او در امان باشند.
3- خير اندك ديگري را بسيار شمارد.
4- خير بسيار خود را اندك شمارد.
5- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.
6-در عمر خود از دانش طلبي خسته نشود.
7- فقر در راه خدايش، از توانگري محبوبتر باشد.
8- خواري در راه خدايش، از عزت داشتن در همراهی با دشمن او، برایش محبوبتر باشد.
9- گمنامي را از پرنامي خواهانتر باشد.
10- سپس فرمود: دهمي چيست دهمي؟!!!
به او گفته شد: چيست؟
فرمود: احدي را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است.
لا يتم عقل امرء مسلم حتي تكون فيه عشر خصال: الخير منه مامول و الشر منه مامون. يستكثر قليل الخير من غيره، و يستقل كثير الخير من نفسه. لايسام من طلب الحوائج اليه، ولا يمل من طلب العلم طول دهره. الفقر في الله احب اليه من الغني و الذل في الله احب اليه من العز في عدوه. و الخمول اشهي اليه من الشهره. ثم قال(ع) العاشره و ما العاشره؟ قيل له: ما هي؟ قال(ع): لايري احدا الا قال: هو خير مني و اتقي؛ (تحف العقول، .443)
برچسبها :
نشانه های دهگانه کامل بودن عقل انسان
در مکتب هشتمین کوکب ولایت
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
ابن جهم از امام رضا (ع) پرسید:
حد و مرز تواضع که هر گاه بنده آن را به کار بندد فروتن است، چیست؟
حضرت فرمود: فروتنی درجاتی دارد:
_ یکی از آنها این است که انسان اندازه خود را بشناسد و با طیب خاطر خود را در آن جایگاه قرار دهد،
_ دوست داشته باشد با مردم همانگونه رفتار کند که انتظار دارد. با او رفتار کنند،
_ اگر بدی دید آن را با خوبی جواب دهد،
_ خشم خود را فرو خورد
_ و از مردم در گذرد
و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
(الکافی، ج 2، ص 124)
همچنین امام رضا (ع) در پاسخ به این سوال که تعریف فروتنی چیست؟
فرمودند: با مردم آنگونه رفتار کنی که دوست داری مانند آن با تو رفتار کنند. (عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 50)
برچسبها :
در مکتب هشتمین کوکب ولایت
کنترل خواسته های نفسانی و توانائیها
آیتالله شیخ مجتبی تهرانی:
خدا محوری و نگرش توحیدی انبیا و اولیا که به معنای هدفگیری خدا و وسیله دانستن زندگی دنیا برای رسیدن به آن هدف است، نسبت به دو چیز محدودیت ایجاد میکند،
_ یکی محدودیت درخواستههای نفسانی
_ و دیگری محدودیت در تواناییهای فرد.
یعنی اگر شخصی «خدا محور» باشد، باید ببیند خدا تا چه حدی خواستهها و التذاذات او در دنیا را میپذیرد، و صرفاً در همان محدوده عمل کند.
در اینجا بحث تشریع پیش میآید و به همین خاطر، خواستههای انسان محدود میشود. به تعبیر دیگر انسان باید ببیند به چه کیفیت و به چه مقدار مجاز است که از عالم طبیعت استفاده کند. این محدودیت در خواستهها است.
از طرفی دیگر، انسان معتقد به خدا که دنیا را وسیلهای برای رسیدن به هدف الهی خویش میداند، نمیتواند از تمام تواناییهای خود استفاده کند.
یعنی کاربرد تواناییها هم محدود میشود و انسان نمیتواند هر کاری که از دستش بر میآید، انجام دهد.
بنابراین آزادی در مکتبهای الهی با آنچه که در مکاتب بشری گفته میشود، فرق دارد، و از دو جهت محدود میشود: خواستهها و تواناییها.
رسائل بندگی، ص 131
برچسبها :
کنترل خواسته های نفسانی و توانائیها
حدیث قدسی امیدبخش
مومن؛ پاک از دنیا میرود
کلینی از امام صادق و آن حضرت از رسول خدا(ص) روایت میکند که خدای عزوجل میفرماید:
به عزت و جلالم سوگند، من بندهای را که میخواهم رحمتش کنم از دنیا بیرون نمیبرم، تا هر خطا و گناهی که کرده است (برای کفاره آن) عوض دهم و او را
_ یا به وسیله بیماری در بدنش،
_ و یا به علت تنگی در روزیش،
_ و یا به وسیله ترس در دنیایش،
_ پس اگر باز چیزی بماند، مرگ را بر او سخت گردانم (تا آمرزیده و پاک بمیرد و پس از مرگ دچار عذاب نشود)
و به عزت و جلالم سوگند، من بندهای را که بخواهم عذاب کنم از دنیا بیرونش نمیبرم تا هر عمل نیکی کرده پاداش آن را بدهم،
_ یا بوسیله تندرستی،
_ یا فراخی در روزی اش
_ و یا به آسودگی و گشایش در دنیایش،
_ و اگر چیزی باقی بماند مرگ را بر او آسان نمایم.
منبع: سخن خدا، کلیات احادیث قدسی، ص 108
برچسبها :
حدیث قدسی امیدبخش
چگونه برتر از فرشتگان شویم؟
آیتالله شیخ مجتبی تهرانی(ره):
عبدالله بنسنان از اصحاب امام صادق (ع) نقل میکند؛من از حضرت سؤال کردم که ملائکه افضل و بالاترند يا بنيآدم؟
حضرت فرمودند: اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) فرمودند به راستي که خداوند عزّوجلّ در وجود ملائکه عقل را آميخت، بدون آنکه شهوت برايشان قرار دهد
و در وجود حيوانات شهوت را در آميخت بدون آنکه عقل برايشان قرار دهد.
ولي دربني¬آدم هر دو آنها را درهم آميخت.
پس هر انساني که عقل او برشهوتش غلبه کند او بهتراز ملائکه است
و هر انساني که شهوت او بر عقل او غلبه نمايد او از حيوان پست¬تر و شرتر است.
در اين روايت حضرت علي عليه السلام مقايسه زيبايي فرموده است: فرشته، سراسر وجودش عقل است و حيوان سراسر وجودش شهوت مي باشد.
انسان، آميخته¬اي از عقل و شهوت است،
امّا انساني که فقط در فکر خوراک، پوشاک، مسکن، ماشين و برآوردن خواهش¬هاي نفساني و... خود می-باشد در رديف حيوان بلکه پست¬تر و شرتر از حيوان است.
درمقابل، انساني که دنبال عبادت و اطاعت پروردگار است، يعني از نيروي شهوت مال، مقام و... براي رسيدن به قرب و نزديکي خداوند استفاده کرده و از هيچ کوششي فروگذار نميکند و توان خود را در راه خداوند و خدمت به بندگان او صرف مينمايد و تا بذل جان و خاندان خود جلو مي¬رود، چنين انساني نهتنها از ملائکه بهتر، بالاتر و والاتر است، بلکه ملائکه خادم او هستند.
در روايتي در توصيف عقل آمده است:
العَقلُ ما عُبِدَ بِه الرَّحمنُ و اکتُسِبَ به الجِنانُ (اصول کافی،جلد1، ص 10)
عقل، چيزي است که به وسيله آن خداوند رحمان عبادت شده و بهشت به دست ميآيد.
پس زيبايي و زيبا سخن گفتن، پول، رياست، پست و مقام و... دليل عاقل بودن نمي باشد.
پس قضاوت کنيم آيا ما عاقل هستيم يا نه؟
عَنْ عَبْدِاللهِ ابْنِ سَنانِ قالَ: سَألتُ اباعَبدِاللهِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ (ع): فَقُلْتُ الْمَلائِکَةُ اَفْضَلُ اَمْ بَنُوآدَمَ فَقالَ (ع) قالَ اَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِيُّ بْنُ اَبيطالِبٍ (ع) اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ رَکَّبَ فِي الْمَلائِکَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةِ وَ رَکَّبَ فِي الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍِ وَ رَکَّبَ في بَني آدَمَ کِلْتَيْهِما فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيْرٌمِنَ المَلائِکَةِ وَ مَنْ غَلَبَ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّمِنَ البَهائِمِ (بحارالانوار، جلد60، باب 39 روايت 5، ص299) پایگاه اطلاعرسانی آیتالله شیخ مجتبی تهرانی(ره)
برچسبها :
چگونه برتر از فرشتگان شویم؟
برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی(3)
...هيچ راهى در معارف الهيه پيموده نمىشود مگر آنكه ابتدا كند انسان از ظاهر شريعت.
و تا انسان متأدّب به آداب شريعت حقه نشود، هيچيك از اخلاق حسنه از براى او به حقيقت پيدا نشود،
و ممكن نيست كه نور معرفت الهى در قلب او جلوه كند و علم باطن و اسرار شريعت از براى او منكشف شود.
و پس از انكشاف حقيقت و بروز انوار معارف در قلب نيز متأدب به آداب ظاهره خواهد بود.
و از اين جهت دعوى بعضى باطل است كه به ترك ظاهر، علم باطن پيدا شود!
يا پس از پيدايش آن به آداب ظاهره احتياج نباشد!
و اين از جهل گوينده است به مقامات عبادت و مدارج انسانيت.
چهل حدیث ص 7 و 8
برچسبها :
برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی3
شخصی از امام جواد(ع) پرسید: چرا مردم مرگ را ناگوار میدانند؟
فرمود: «چون به جریان بعد از مرگ آگاهی ندارند. اگر شناخت داشتند و از دوستان خدا بودند، آن را دوست میداشتند و میفهمیدند آخرت برای آنان بهتر از دنیاست.
آیا میدانی چرا کودک و شخص دیوانه دارویی را که برای درمان اوست نمیخورد؟ زیرا به فایده آن آگاهی ندارد.
سوگند به خدایی که محمد(ص) را به حق مبعوث کرد، کسی که به طور کامل آماده مرگ است، مردن برایش سودمندتر از این دارو برای آن مریض است.»
نقل میکنند که حضرت جواد(ع) به عیادت یکی از اصحاب بیمارش رفت. دیدند گریه و بیتابی میکند. فرمود: ....چون نمیدانی مرگ چیست از آن بیمداری.
اگر چرک و کثافت، تو را فراگیرد و زخمهای پوستی در بدنت بوجود آید، چه میکنی؟
گفت: دوست دارم حمام بروم و خود را شستشو دهم. فرمود: مرگ برای مومن همان حمام رفتن است.
تو در حقیقت از همه اندوهها و مسائل دردآور رها شده و رو به شادی و سرور آوردهای.
آن شخص از سخنان امام(ع) قلبش آرام گرفت و نگرانیهایش از بین رفت.
داستانهای روایی ص 188- 655 به نقل از معانی الاخبار ص 290
برچسبها :
چرا مردم مرگ را ناگوار میدانند؟
چه مهربان!
در کتاب معراج السعاده آمده است که پیامبر اعظم در روز محشر از خدا درخواست میکند که برای حفظ آبروی امتش، محاسبه و محاکمه آنان را در حضور فرشتگان و انبیاء و سایر امتها انجام ندهد، تا عیبهایشان فاش نگردد. بلکه حسابشان جوری انجام شود که فقط خدا و پیامبرش از آن مطلع گردند.
خطاب می رسد که ای حبیب من!
من به بندگان خود از تو مهربانتر هستم. من شایسته نمیدانم که حتی تو نیز بر عیوب آنها آگاه شوی و موجبات شرمساری آنان فراهم گردد.
لذا من خود به تنهایی به حساب آنها رسیدگی میکنم و هیچکس را از اسرار آنها با خبر نخواهم کرد.
وای خدا! چقدر تو در فکر آبروی مائی.... اما ما....
برچسبها :
چه مهربان
انسانمحوری و مردم سالاری، همان هواپرستی است
آیتالله شیخ مجتبی تهرانی:
در مکتبهای بشری، خدامحوری معنا ندارد، بلکه انسانمحوری، انسانسالاری و مردمسالاری مطرح است.
مکاتب بشری که دیدگاههای مادی گرایانه و دنیا محوری دارند، انسان را ازنظر وجودی و مقام انسانیت، آنچنان تنزل میدهند، که به حد یک حیوان میرسد.
آنها میگویند: باید در جوامع بشری، انسان سالاری و مردمسالاری برقرار باشد، یعنی "مردم" حرف آخر را بزنند و هرچه آنها خواستند، انجام شود.
آزادی به این معنا، عین اسارت نسبت به هواهای نفسانیه است.
هیچ فرقی بین این نیست که انسان بنده هواهای نفسانی خود باشد یا (برده) یک عده دیگر، هر دو هواپرستی و لذتمحوری است که حقیقتش اسارت در برابر این امور است.
اگر مفهوم انسان محوری باز شود، خواهیم دید که سر از شرک درمیآورد. چون کسی که قائل به انسانمحوری است و خودش، یا جامعه را محور قرار داده و بر طبق نظرات آنان رفتار میکند، اگر در موردی با تزاحم خواستهها مواجه شود و ببیند که خواست مردم با امر الهی تفاوت دارد، باید حکم الهی را کنار بگذارد تا بتواند پایبند به نظریه خود باشد.
ترجیح خواست غیر خدا بر امر الهی، نشان از این دارد که جامعه، هم عرض و شریک خداست که میتواند در عرض اوامر الهی، اوامر و دستورات مستقلی داشته باشد، پس حقیقت مردمسالاری شرک به خداست.
رسائل بندگی، ص125 و 126
برچسبها :
همان هواپرستی است,
انسانمحوری و مردم سالاری